English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
official receipt U رسید رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
receipt U رسید
to a receipt U رسید گرفتن
receipt U رسیدکردن
receipt U قبض رسید
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipt U دریافت
receipt U اعلام وصول
receipt U دریافت رسید دادن
receipt U اعلام وصول نمودن
receipt U وصول کردن
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt U دریافتی
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock receipt U رسید لنگرگاه
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
clean receipt U رسید بی قید و شرط
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
warehouse receipt U رسید انبار
certificate of receipt U گواهی وصول
certificate of receipt U گواهی رسید
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
hand receipt U رسید دستی
railway receipt U رسید راه اهن
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
receipt statement U اعلامیه ورود
receipt statement U رسید
mate's receipt U رسید کاپیتان کشتی
mate's receipt U رسیدکاپیتان کشتی
mate's receipt U رسیدافسر ارشد کشتی
mate's receipt U رسید معاون ناخدا
i am in receipt of your letter U نامه شما واصل گردید
i am in receipt of your letter U نامه شما به من رسید
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
data freight receipt U رسید اماری حمل
data fright receipt U رسید اماری حمل
air mail receipt U رسید پست هوایی
constructive receipt billing U ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
official U قانونی
official U تشریفاتی
official U رسمی
official U موثق و رسمی
official U عالیرتبه رسمی
official U صاحب منصب
official U کارمند
official U مامور
official U کارمند دولت
official U اداری
registered letter with receipt attached U نامه سفارشی دو قبضه
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
official prices U قیمتهای رسمی
official rate U نرخ رسمی
official religion U دین رسمی
official submission U مناقصه عمومی
official visit U بازدید رسمی فرمانده
official calibration U واسنجی رسمی [مهندسی]
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
semi official U نیمه رسمی
official notification U افهارنامه
official meeting U اجتماع رسمی
official document U سند رسمی
line official U داور خط تجمع
extra official U بیرون ازوفایف اداری
extra official U غیر رسمی
leading official U سرداور
lead official U سرداور
building official U بازرسان ساختمان
official receiver U مدیر تصفیه
official receiver U عضو نافر
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
official authorities U مراجع رسمی
official channels U مجاری رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
official liquidator U مدیر تصفیه
official language U زبان رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
official jurnal U روزنامه رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
official deed U سند رسمی
official channels U طرق رسمی
official communications U ابلاغیه رسمی
official communications U مکاتبات اداری
To hold an official inquiry. U تحقیق رسمی بعمل آوردن
appointed by an official order U حکمی
certificate [official document] U گواهی
certificate [official document] U مدرک
official log book of a ship U دفتر ثبت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com